سفارش تبلیغ
صبا ویژن
روزى دو گونه است : روزیى که آن را جویى ، و روزیى که تو را جوید و اگر پى آن نروى راه به سوى تو پوید . پس اندوه سال خود را بر اندوه روز خویش منه که روزى هر روز تو را بس است . پس اگر آن سال در شمار عمر تو آید ، خداى بزرگ در فرداى هر روز آنچه قسمت تو فرموده عطا فرماید و اگر آن سال در شمار عمر تو نیست ، پس غم تو بر آنچه از آن تو نیست چیست ؟ و در آنچه روزى توست هیچ خواهنده بر تو پیشى نگیرد ، و هیچ غالبى بر تو چیره نشود ، و آنچه برایت مقدر شده تأخیر نپذیرد . [ این گفتار پیش از این در آنجا که سخن از این باب بود گذشت لیکن در اینجا روشن‏تر و گسترده‏تر است ، بدین رو بر قاعده‏اى که در آغاز کتاب نهادیم آن را از نو آوردیم . ] [نهج البلاغه]
 
یکشنبه 91 تیر 11 , ساعت 12:12 عصر

عدالت اجتماعی ازدیدگاه پیامبر اکرم (ص)

 

 مقدمه

پیامبر عظیم الشان اسلام به عنوان والاترین انسان ها آن طور که باید و شاید برای ملت ها بخصوص جهان اسلام معرفی نشده است .گر چه همه مسلمانان از کوچک وبزرگ بانام مبارک ایشان آشنایی دارند ولی معرفت عمیق از رفتار وخصوصیات آن بزرگوار اختصاص به عده قلیلی از دین شناسان و عالمان دارد در صورتیکه نیاز جوامع ایجاب می نماید که پیامبر رحمت حضرت ختمی مرتبت نه تنها در میان مسلمین بلکه برای همه جهانیان شناسانده شود و همگان با فضایل و کرامات رسول مهر (ص)آشنا شوند .چه بسا در این دنیای صنعتی که نیکی ها ایمان وتقوی رفته رفته جای خود را به لجام گسیختگی و بی بند وباری می دهد سیره اخلاقی اجتماعی سیاسی و ...پیامبر اعظم (ص)بتواند منجی گمراهان و کنج اندیشان و درراه ماندگان و الگوی تمام عیار برای سیاستمداران حاکمان و دولتمردان باشد تا با اسوه قراردادن آن حضرت به صراط مستقیم رهنمون شوند

 

چکیده

عدالت قدیمی ترین مفهومی است که بشر با ادراک وجدانی آن را از اغاز تمدن خود می شناخت و هدف آرمانی می دانست . در فرآن از توحید گرفته تا معاد واز نبوت گرفته تا امامت و زعامت و از آرمان های فردی گرفته تا هدف های اجتماعی همه برمحور عدل استوار است . عدل قرآن همدوش توحید ، رکن معاد ، هدف تشریع نبوت ، فلسفه زعامت و امامت معیار کمال فرد ومقیاس سلامت اجتماع است .عدل قرآن ، آ ن جا که به توحید یا معاد مربوط  می شود ، به نگرش انسان به هستی و آفرینش شکل خاص می دهد آن که به نبوت و تشریع و قانون مربوط می شود، مقیاس و معیار قانون شناسی است و به عبارت دیگر جای پایی است برای عقل که در ردیف کتاب و سنت قرار گیرد و جزء منابع فقه و استنباط به شمار آید . 

 

ضرورت عدالت اجتماعی

عدالت اجتماعی در اندیشه دینی از چنان جایگاه ویژه ای برخوردار است که هیچ امر دیگری با آن قابل مقایسه نیست . عدل به معنای قرار دادن هر چیز در جای خود ، مبنای همه امور است و خداوند همه چیز را سر عدل استوار کرده است . بر پای همه امور به عدل و استواری همه چیز به آن است چنانکه در حدیث نبوی آمده است "  با لعدل قامت السماوات و الارض " آسمان ها زمین بواسطه عدل بر پاست در نظام دین نه تنها همه چیز بر عدل استوار است بلکه عدل مقیاس همه چیز است . استاد شهید مطهری در این باره می نویسد :رسول اکرم (ص) با هدف قیام برای تحقق عدل و قسط و اجرای عدالت در جامعه و نفوس بشری و نیز تکمیل مکارم عالی اخلاقی به رسالت بر انگیخته شد . او انسانی از خود گذشته بود ، بنابراین جز به مصالح عمومی جامعه بشری نمی اندیشد و جز از مصالح عامه سخن به میان نمی آورد .

رابطه دین وعدالت

بر اساس قران کریم توحید ، معاد ، نبوت ،آرمانهای فردی و اجتماعی و ...همه بر محور عدل استوار شده است . عدل قرآن ، همدوش توحید ، رکن معاد ، هدف تشریع نبوت ، فلسفه زعامت و امامت معیار کمال فرد و مقیاس سلامت اجتماع است .

عدالت ارزش ذاتی دارد و سلامت همه چیز به آن است . از این روست که خداوند فرمان می دهد که بر پا کننده قسط و عدالت اجتماعی باشید (یا ایها الذین آ منو ا اکونوا قوامین بلقسط )ای کسانی که ایمان آورده اید پیوسته به عدالت قیام کنید .مفسر بزرگ قرآن ،طبرسی ، در ذیل این آیه ودر معنای آن  می نویسد "یعنی پیوسته بر پا دارندگان عدالت باشید ، ومعنای این سخن آن است که باید عادات و سنت شما بر پاداشتن عدالت در گفتار و کردار باشد "

خداوند بر پا داشتن عدالت همه جانبه و همیشگی فرمان داده است :قیام برای عدالت در همه وجوه آن و به طور پیوسته عدالت اجتماعی ،عدالتی است فراگیر ودر این بحث نیست مراد از اصل عدالت اجتماعی ، عدالتی است فراگیر که کلیه وجوه اجتماعی ، خانوادگی ، فرهنگی سیاسی و اقتصاد ی را در بر می گیرد خداوند به چنین عدالتی فراخوانده که این عدالت راه نجات و سعادت بشر است و خداوند فرموده است (و اقسطو ان الله یحب المقسطین )و به داد بکوشید که خداوند داد گران را دوست می دارد . بی گمان کسانی می توانند مصداق این محبت الهی باشند که برای او قیام کنند و عدالت خواهی شان از سر حق باشد .

جایگاه قیام برای خدا

قیام ومبارزه و حکومت انبیاءبرای خدا تحقق عدالت و حق بوده است چنان که خداوند به داوود (ع)فرمود (یا داود انا جعلناک خلیفته فی  الارض فاحکم بین الناس بلحق )ای داوود ما تورا در زمین خلیفه وجانشین گردانیدیم پس میان مردمان به حق داوری کن . خداوند مردمان را به عدالت اجتماعی فرمان داده است تا سلامت و سعادت آنان در دو جهان تامین شود و این همان عدالت فراگیر و پوشاننده همگان است زنده بودن و سلامت همگان ، بلکه زمین .زمان در گرو عدالت است .( العدل حیاه)عدالت باعث زنده ماندن همه چیز است . جامعه فاقد عدالت ، جامعه ای مرده است . سرزمین بی عدالت چون زمین خشک و کشتزار بی حاصل است .با عدالت است که زمین زنده ، سرزمین ها اباد و مردمان و جامعه ها به درستی بر پا می شوند . محمد حلبی از امام صادق (ع)در باره معنای این آیه پرسش کرد که خداوند فرموده است (اعلموا ان الله یحیی الارض بعد موتها  بدانید که خدا زمین را پس از مردن آن زنده می کند . بقای جامعه به عدالت است وآن جا که عدات نیست ، انتظار پاکی و سلامت اجتماعی ، انتظاری بیهوده است . بدون اجرای عدالت ، دین واحکام آن بی جان است . روشنی اسلام به عدالت است . و با خاموش شدن عدالت ، اسلام چون چراغی خواهد بود خاموش که با ان راه نمیتوان یافت و مردمان را به سامان نمی توان رساند زیرا عدالت است که جامعه و مردمان را به صلاح و سامان می رساند . با این جهت گیری است که پیام اوران عدالت ورسول هدایت فرموده است (عدل ساعه خیر من عباده سبعین سنه قیام لیلها و صیام نهار ها . ساعتی اجرای عدالت از هفتاد سال عبادتی که شبهایش به نماز شب و روزهایش به روزه بگذرد برتر و بهتر است .

عدالت و ارزشهای اجتماعی

جامعه ای که بر پا یه عدالت اداره می شود ،جامعه ای است استوار و ارزشمند و جامعه ای که در مسیر عدالت حرکت نم کند ، متزلزل و بی ارزش است ، و چنین جامعه ای در منظر پیام آور عدالت ، ارزش زیادی ندارد ، چنان که از آن حضرت روایت شده که فرمود جامعه ای که در آن حق ضعیفان از زورمندان گرفته نشود در نظر خداوند چه ارزشی دارد ارزش یک جامعه به میزان دادگری و دادخواهی در آن است . جامعه ای که در آن حق ضعیفان از زوزمندان گرفته نمی شود جامعه ای بی ارزش است جامعه ای که در آن ازحق گویی بسته است جامعه تباه است . آن جا که عدالت حضور ندارد ، احراف و ستم و ناسپاسی ظهور می کند . در جامعه ای که فساد انجام نگیرد ناشایست شمرده می شود ، سرزنش می گردد و تحت فشار های روانی –اجتماعی قرار می گیرد تا همرنگ جامعه شود و ضد ارزشها را می پذیرد . انکه تباهی می کند بهترین موقعیت ها را می یابد و به سبب  موقعیت شناسی و زمان فهمی تمجید می شود . در چنین جامعه ای ستم و ستمگر حد ومرزی ندارد . دانسته ها و معارف به کار نمی اید و مردمان از آ ن چه نمی دانند نمی پرسند . اگر عدالت برقرار نشود ، جامعه عرصه جولان زور ، ستم ، غارت و چپاول می شود . در چنین عرصه ای فضیلت ها و ارزشها به باد فراموشی و روزگار گزنده و درنده می گردد . خوی درندگی اهل حرص و طمع تحریک و توانگران بر آن چه دارند دندان می فشارند و برآ نچه ندارند آز می ورزند . بینوایا ن در زیر فشاربی عدالتی ، به ناچار به هر داد وستدی تن می دهند . گران می خرند و ارزان می فروشند و هستی شان به تاراج یغما می رود . در چنین جامعه ای اشرار و بد کاران رفعت می یابند . اخیار و نیکان به ذلت کشیده می شوند صاحبان فضیلت عقب رانده می شوند و فرومایگان میداندار می گردند . چون عدالت از جامعه ای رخت بر بندد انحطاط اخلاقی ، دینی ، انسانی در همه وجوه آن تسلط می یابد .

عدالت و عبودیت

قرآن کریم کتاب عدالت است و خداوند به صراحت در باره فرستادن پیامبران فرموده است (لقد ارسلنا رسلنا بلبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط )به راستی پیامبران را بادلایل روشن روانه کردیم و با آنان کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردمان به دادگری بر خیزند .این آیه به روشنی هدف از فرستادن پیامبران را دعوت کردن مردمان به سوی خدا معرفی کرده است پس هدف اصلی بعثت پیامبران هدایت مردمان به خدا ست که آفرینش انسان نیز به همین مبناست. استاد شهید مطهری در این باره چهار نظریه مطرح کرده و نظر درست و مطابق حق را تبیین نموده است 1-پیامبران ازنظر ،ثنوی بوده اند ، یعنی دو مقصد مستقل داشته اند یکی از این دو مقصد به زندگی اخروی و سعادت اخروی بشر مربوط است (توحید نظری و توحید عملی فردی )و دیگر به سعادت دنیوی او (توحید اجتماعی )پیامبران از آن نظر که در اندیشه سعادت اخروی بشر را تامین کنند به توحید نظری و توحید عملی فردی که صرفا روحی وذهنی است پرداخته اند .2-هدف اصلی توحید اجتماعی است . توحید نظری و توحید عملی فردی مقدمه لازم توحید اجتماعی است 3-هدف اصلی ،شناختن خدا و نزدیک شدن و رسیدن به اوست 4-نظریه چهارم این است که همچنان که در نظر یه سوم امده است ،غایت انسان و کمال انسان ،بلکه غایت و کمال واقعی هر موجودی در حرکت به سوی خدا خلاصه می شود وبس .

نتیجه گیری

پیامبر اکرم آنچه را که همه نیکان با هم دارند یکجا دارد و هیچ صفت نیکی را نمی توان یافت که حد  اعلایش در آن حضرت یافت نشود ایشان پیامبری است که رفتارش ،اخلاقش ،منش سیاسی ،اجتماعی و اقتصادیش الگو و اسوه ای است برای همه جهانیان ، چه مسلمان  و چه غیر مسلمان ، که هر کس این اسوه حقیقی را به قلب و به دل پذیرفت و عمل کرد و به کار گرفت یقینا ره به سعادت برده است و هر آنکه اعتنا نکرد و بی تفاوت گذشت خسر الدنیا و آخرت شد . هر کس که بخواهد در این دنیا رضایت بندگان و در دنیای آخرت رضایت خدا را به دست آورد باید که دست به دامان پیامبر اعظم نهاده و مطیع قاطع دستورات و فرمایشات آن حضرت شود .

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ